زندگی ... لطافت بندگی

تسلیم رهایی

زندگی ... لطافت بندگی

تسلیم رهایی

جهل

می گفت: با این که هوای لباسهام رو خیلی دارم؛ 

هی تند و تند می شورمشون و دم به دقیقه اتوشون می کنم؛ 

نمیدونم چرا این قدر زود کهنه میشن ?!؟ 

نظرات 3 + ارسال نظر
ترنم یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:11

سلام!
سلامی از جنس لطافت بندگی...زندگی

حالتون خوبه؟

شاید اونجوری که باید قدر خودش رو نمی دونه و این قدر نشناسیش رو لباساش خودش رو نشون میده...تا شاید کهنگی روحش رو به یادش بیارن ولی اون نمی فهمه؟!

پیچیده می نویسی...
یه کم ساده تر بنویس ما بی سوادا چه جوری باید سر در بیاریم!؟


مهیار جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 14:19 http://kimiagar.blogsky.com

سلام
در طوفانهای زندگی
با خدا بودن
بهتر از ناخدا بودنه
*من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا*
یعنی*هرکس دلش میخواد عزیز باشه
باید بدونه که تمام عزتها مال خداست*
یعنی از راه غیر خدا به هیچ چیز نمیشه رسید

س - ع جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:54

عاقل دیدگاه خود را تغییر می دهد اما نادان هرگز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد