زندگی ... لطافت بندگی

تسلیم رهایی

زندگی ... لطافت بندگی

تسلیم رهایی

معمایت

بـهانه می کنم تو را، کنار من که نیستی...

سپید می شوم زتو، بگو به من توچیستی...

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 00:16

همه احساسشون می نویسند که شناخته بشه،
ولی نوشته های شما مرز نداره
بعضی موقع ها تلخ و تاریک انگار مخاطب یه "تو"ی خاکی
بعضی موقع ها شیرین و روشن انگار مخاطب یه "تو"ی افلاکی
و همین باعث شده نوشته هاتون گنگ و مبهم بنظر بیان

به نام سلام

افق تلاقی آسمونه و زمینه،
میشه نقطه ی تلاقی بود و مرز نبود...

بازم نمیدونم...
تا سلام... والسلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد