زندگی ... لطافت بندگی

تسلیم رهایی

زندگی ... لطافت بندگی

تسلیم رهایی

تفکر

 

فکر می کنه بهتر از بقیه فکر می کنه...!؟

فاصله

 

می گفت : حکم موهاشو براش داشتم تا وقتی که با هم بودیم منو بالای سر خودش جا می داد ولی...

وقتی از هم جدا شدیم جامو بیشتر از سطل زباله نمی دونست.

دیدن ... درک کردن

  

بعد از کلی بحث با پیرمرد در مورد این که نرده پارک

سیاه نه آبی وقتی فهمیدم حق با اون که فهمیدم پیرمرد نابیناست.

مجرم بی گناه

مثل خودکار می مونن... 

هر عقیده ای رو که بخوان میتونن از دهن اونا بگن. 

هر وقت هم خواستن میتونن تهش رو بجون.