زندگی ... لطافت بندگی

تسلیم رهایی

زندگی ... لطافت بندگی

تسلیم رهایی


یاد تو می بارید امروز

و خاطراتت دود می شد در حجم خاطرم ...

و ترانه ی نگاهت ...

و چه زیبا لبریزت بودم ...


و تو ... نبودی


نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 20:02

الان ناراحتی که نیست؟
شاید مهمترین دلیل نبودن الانش خودتون بودید

به نام سلام
هر بودن یه دوره ای داره...
طولِ هر بودن رابطه ی مستقیمی به حقیقتِ بودن داره...

نبودنی که این جا خوندی حقیقت نبودن نبود.
نبودنی که توش، لبریزش باشی خودِ حقیقت بودنه

و حالا اما...
شاید خودم...
شاید...
اگه زیاد بودنم دلیل کافی برای نبودنش باشه...

بازم نمیدونم...
تا سلام... والسلام

ساحل افتاده چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 10:04

و تو نبودی....


سلام
چه خوب که این جا هنوز هست

به نام سلام
ممنون، برای خودمم چه خوب که هنوز هست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد